..

خوشگل مامان

1392/2/6 16:21
نویسنده : مهسا عیب پوش
380 بازدید
اشتراک گذاری

الهی من فدات بشم که اینقدر نازی . . .

پسر نازم خونه جدیدمون خیلی خوشگله.انشالله بزرگتر که شدی این خونه رو پر میکنی از خاطرات شیطنت های بانمک و دوست داشتنیت.

الان که دارم واست مینویسم رو پام لالا کردی.

ماشالله خیلی بزرگ شدی.پریروز که بردمت دکتر خانم دکتر گفت ماشالله خیلی خوب رشد میکنی و شکر خدا هیچ مشکلی نداری.فقط موند سونوگرافی واسه فتقت که آخر اردیبهشت میبرمت و یه حس خوبی بهم میگه که اونم دیگه رفع شده.

خانم دکتر که وزنت کرد 7 کیلو و 220 گرم بودی.ماشالله کپل من.

طبق معمول یه طومار سوال داشتم واسه پرسیدن.از خس خس بینیت گرفته تا حساسیت صورتت و اینکه دستت رو به گوش چپت خیلی میکشی و . . .

خانم دکتر مهربونت خیلی دقیق همه سوالامو جواب داد و گفت که میتونم غذای کمکی سرلاک برنج با شیر رو شروع کنم و قطره آهن رو هم اضافه کرد به داروهای روتینی که هر ماه میداد.

شب که اومدیم خونه طبق مقداری که خانم دکتر گفته بود واست سرلاک درست کردم و گذاشتمت بغل بابایی تا سرلاکت رو بدم بخوری.خانم دکتر بهم سپرده بود که چون کوچولویی و فقط مایعات خوردی امکان داره اولش خوشت نیاد و حتی سرلاک رو تف کنی بیرون یا حالت بهم بخوره.گفته بود بهت زور نکنم واسه خوردن و فرداش دوباره امتحان کنم.

مامانی فقط اینو بگم که نمیزاشتی قاشق رو از دهنت در بیارم. تا قاشق رو در میاوردم نق میزدی و تا میدیدی قاشق میاد طرف دهنت زود هیم هیم میکردی که زودتر قاشق رو بزارم دهنت.

من و بابایی که دیگه غش و ضعف کرده بودیم بخدا.خیلی ناز بودی وقتی سرلاک میخوردی.

الهی من فدای تو پسر گامبوی خودم بشم که اینقدر خوش خوراکی هزار ماشالله.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به .. می باشد