..

عکس ... عکس... عکس...

  سیزده بدر سال 93 . صدرا و بابا جون   صدرا و بابا وحید   اینجا داری با ظرف آبی که تو ماشین باباجون بود بازی میکنی    طبق معمول داری شیطنت میکنی   فرشته کوچولوی من خوابیده   بازم شیطنت...   همینمون مونده بود که با صندلی بیای پیش اجاق گاز و دستت رو به قابلمه ها بزنی و بگی : جیــــــز   پسرم خوشتیپه !!!   قورباغه کوچولوی من   فدای نگاهات بشم که اینقدر معصومانه ست   اینم از تیپ سال 93 صدرا عبداله زاده. (کت و پیراهنت اصلا هم بزرگ نیستاااااا... ههههههه)...
16 فروردين 1393

مشکل این روزهای من

مامانای گل لطفا بهم راهکار بدین. چند روزه که صدرا مدام دستش رو تو بینی میکنه.طوریکه بینیش قرمز میشه. اصلا واکنش نشون نمیدیم بهش تا متوجه نشه کار خاصی میکنه و جریح تر نشه و با آرامش دستشو میکشم کنار یا حواسش رو به چیز دیگه ای پرت میکنم.ولی باز بی فایده ست.اصلا انگار حس میکنه من حرص میخورم با این کارش.عمدا میاد جلوی من اینکارو میکنه. همسرم میگه بچه ست.به مرور زمان یادش میره اینکار.الان براش تازه گی داره این حرکت. ولی من نمیتونم بیخیال شم.خیلی حساس شدم به این کارش. به نظرتون چیکار کنم دیگه اینکارو نکنه؟ ...
16 فروردين 1393

باز با تاخیر

عزیز دل مامان باز من با کلی تاخیر اومدم تا وبلاگت رو بنویسم. تو این مدتی که نبودم کلی اتفاق جدید افتاده که همگی تو غیبتم تاثیر اساسی داشت. تو این مدت شما بیماری ویروسی شدیدی گرفتی.طوریکه واقعا خدا بهت رحم کرد.یه شب که خوابیده بودی یهو دیدم با صدای قاروقور شدید پوشکت رو کثیف کردی.خیلی تعجب کردم چون اصلا سابقه نداشت تو خواب این کارو بکنی. وقتی بیدارت کردم و آروم بغلم گرفتم تا ببرمت دستشویی,دیدم بدجور تب داری.طوریکه دستم داغ بودنو حس کرد. بدنتو شستم و تبت رو اندازه گرفتم.نزدیکای 40 بود.واقعا هول کردمو بابایی رو بیدار کردم.جالب اینجاست من که اینهمه ادعای مادر ب...
16 فروردين 1393

عکس .... عکس .... عکس

شما خیلی دوست داری تو ماشین بشینی جلو.منم اینجا مامان بدی شدم و شما رو تنهایی نشوندم جلو و خودم پشت نشستم.البته مسافت کم بود.ببین چه ناز نشستی و شلوغی نمیکنی. قابل توجه خاله جونی های منتقد : کمربند ایمنی بسته ست       پسر الک به سرم. البته بگم که این اداها حاصل افکار شیطنت آمیز من و عمه زهرا بود که از بیکاری این کارا رو میکردیم.   فقط کافیه به شازده بگیم که این سیم ها جیزه.اونوقت شما هی برو سراغ سیم ها و با شیطنت به من نگاه کن که یعنی من دست میزنم به اینا   ای دندوناتو بخورم من   آخه اینا اسباب بازیه؟؟؟؟؟!!!!!   ب...
15 بهمن 1392

این روزا مامانی کاری نداره به جز شرمندگی

پسرم.... من بازم با شرمندگی و معذرت خواهی اومدم. از جمعه 18 بهمن من نیستم تا حداقل 4-5 روز بعدش و شما مهمون مامان جون و بابا جون هستی. روز جمعه صبح برای شهرداری اجرا داریم و ظهر جمعه که از برنامه تموم شدیم بلافاصله میریم ایلام واسه اجرای برنامه و معلوم نیست کی برگردیم.شاید 1 روز اجرا باشه یا 2 روز.معلوم نیست. باور کن اگر میتونستم نمیرفتم.ولی نمیشه.چون برنامه بزرگیه که از شبکه ایلام پخش میشه و نبودن من برای بهبود بخشیدن کارها ممکن نیست.مطمئن باش دل من و بابایی برات خیلی تنگ میشه. باور کن همه این کارا واسه آینده توست.تمام این پول ها واسه تو پس انداز میشه. من و بابا...
13 بهمن 1392

مامانی از صدرا می ترسه

صدرای من اگه یادت باشه از وقتی 4-5 ماهه بودی علاقه زیادی به لپ تاپ داشتی. جتی 1 بار هم به صورت اساسی لپ تاپ رو مورد عنایت قرار داده بودی. الان که بزرگ تر شدی این علاقه بدتر و بیشتر شده.طوریکه لپ تاپ رو مثل یه گنج ازت پنهان میکنم. شبا که شما خوابیدی گاهی میام سراغ لپ تاپ تا مشغول اینترنت شم.فقط کافیه شما از زیر چشم نور لپ تاپ رو ببینی.همچین با خنده میای سمت من که انگار مچ گیری کردی. وقتی لپ تاپ رو جلو دستت میزارم اول 1-2 دقیقه تمام دکمه ها رو میزنی.بعد لپ تاپ بدبخت رو هی باز و بسته میکنی و میندازی این طرف و اون طرف. اگر هم بخوام از دستت بگیرم داد میزنی و گری...
13 بهمن 1392

این روزهای ما

چند روز پیش داشتم تلویزیون نگاه میکردم و شما هم داشتی بازی میکردی. روروک شما هم گوشه حال بود که اصلا استفاده هم نمیکنیم.به جز موارد ضروری که لازم باشه 1-2دقیقه برم جایی و شما رو میزارم تو روروک. یه لحظه که چشم چرخوندم دیدم شما تو روروک نشستی.یک لحظه نفهمیدم که چجور نشستی تو روروک. و برای اینکه بفهمم موضوع چیه از روروک آوردمت پایین و نشستم رو مبل ولی اینبار نگاهم رو تو بود. خیلی جالب بود که شما به زور و با کمک پایه های روروک خودتو کشیدی بالا و نشستی تو روروک.البته با یک پا روی هوا و بیرون از روروک.حیف که اون لحظه دوربین تو اتاق بود وگرنه حسابی ازت عکس مینداختم.البته دفعات بعد که باز اینک...
7 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به .. می باشد