..

خبرای جدید

1392/10/29 22:01
نویسنده : مهسا عیب پوش
214 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم

خوبی فدات بشم؟

صدرای من یه مدت که سرمون بدجور شلوغه.آخه دختر عمه زهرا به

دنیا اومد.شکر خدا سالمه و ناز و خوشگل.

من و تو از یک روز مونده به زایمان عمه زهرا خونشون بودیم تا شبه

هفت باران جون که بعد از مراسم نامگذاری اومدیم خونمون.از لحظه ای

که باران بدنیا اومده تمام لحظاتمون شده باران و وجودش.

از شما هم که دیگه نمیگم که چه حسادتی میکردی.

تا قبل از بدنیا اومدن باران و دیدن اداهای شما فکر میکردم که حسادت

بچه ها از 18 ماهگی شروع میشه ولی تو این یه هفته همه حسادت

رو تو وجود شما دیدیم.

وقتی باران بغلم بود میفتادی دنبالم و یکسره نق میزدی.تا باران رو

میدادم بغل کسی دیگه و شما رو بغل میکردم آروم میشدی.چشمت

فقط رو باران بود که ببینی چیکارش داریم.

یه بارم گرفتی از پاش و تا خواستی پاشو بکشی عمو مجتبی بغلت

کرد.

خلاصه یک حرکاتی انجام دادی که واقعا معلوم بود حسادت میکردی.

فدات بشم عشقم,تو همه دنیای منی.هیچوقت حسود نباش عزیزم.

 

نازگلم ...

دندون خوشگلت خوب دیده میشه.مامان جون هم چون تازه برگشتن

هنوز وقت نکرده آش دندونی برات بپزه.ولی حتما تا رفتنش به ترکیه

برات یه آش دندونیه خوشمزه درست میکنه.

البته شما کادوهای دندونت رو از خاله آزاده و مامان جون گرفتی.البته با

کلی سوغاتی های خوشگل از مامان جون که مطمئنن تو سفر ترکیه

این سوغاتی ها ادامه داره.

دستشون درد نکنه.

پسر نازم تو این مدت خیلی بزرگ شدی.به چهاردست و پا رفتن قانع نیستی و با گرفتن از دیوار و وسایلای خونه چند قدمی راه میری و از راه رفتنت خیلی ذوق میکنی.

وقتی یکی با خنده و شوخی میاد طرفت زودی خودتو میچسبونی به یکی از ماها و بلند یلند میخندی .وقتی بغلم هستی و کسی دیگه باهات حرف میزنه صورتتو میچسبونی به بدنم که مثلا خجالت کشیدی و لوس شدی.

لجبازی میکنی.مثلا امروز دراز کشیده بودی زمین و دهنت رو چسبونده بودی به زمین و سرامیکا رو زبون میزدی.هرچی من و مامان جون میگفتیم صدرا نه! نکن! به ما نگاه میکردی و با خنده ای شیطنت آمیز دوباره دهنت رو میچسبوندی به سرامیکا.

وقتی با لحنی تحکم آمیز بهت تذکر میدم خیلی جدی زل میزنی به صورتم.طوریکه خندم میگیره و تو هم زود میخندی و باز به همون شیطنتت ادامه میدی.انگار با اون خنده ازم اجازه میگیری که به کارت ادامه بدی.

عاشق بازی با سیم و کابل هستی.فکر کنم قراره سیم کش بشی.

یه آهنگ ترکیه ای رمانتیک هست که من خیلی دوستش دارم.از وقتی این آهنگ خونده شد به محض بخش آهنگ تو تلویزیون تو رو بغلم میگرفتم و تو خونه دانس میرفتیم و این آهنگ رو تو گوشت میخوندم.

اونوقتا شما 4-5 ماهه بودی.

چند وقت پیش که خاله وندا از شمال اومده بودن.یه بار سر صبحانه شما بغل عمو حمید (همسر خاله وندا)بودی و داشتی شیطنت میکردی که یهو این آهنگ پخش شد.من اصلا حواسم بهت نبود و یهو عمو حمید گفت : این آهنگ چیه؟چرا صدرا اینجوری شد؟زل زده به تلویزیون!

منم دیدم بـــــــلــــــــــه .....

شما زل زدی به صفحه تلویزیون و کلیپ آهنگ رو نگاه میکنی.وقتی جریان رو به عمو حمید گفتم به این نتیجه رسیدیم که تو آهنگ رو شناختی.تا ...... اینکه چند روز پیش اتفاقی سر ناهار این آهنگ پخش شد و شما زود سرتو چرخونی طرف تلویزیون.

بابا وحید هم گفت تست کنیم ببینیم واقعا عکس العملت مال این آهنگه یا شانسی  بوده.

منم زودی بغلت کردم و ایستادم جلو تلویزیون.باز شما رفتی تو بحر کلیپ.ساکت و بی حرکت.

آهنگ که تموم شد همونجور جلو تلویزیون ایستادم ولی به محض  تموم شدن آهنگ شما خودتو از بغلم انداختی پایین و رفتی سراغ شیطنت هات.

جالب هم اینجاست که این آهنگ خیلی درام و رمانتیکه.کلیپش هم خیلی بی رنگ و روح و ساده است یعنی نه رنگ شادی و نه چیزی که بگم جذب اون شدی.

به هر حال از اینکه پسر گلم اینقدر دقت داره خوشم اومد.

قربون پسر نازم بشم من الهی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به .. می باشد