اداهای جدید صدرای من
نازپسرم
امروز صبح تو آشپزخونه بودم که صدای خنده هاتو شنیدم و فهمیدم از
خواب بیدار شدی.خودم عمدا نیومدم تو اتاق تا کمی تنها بمونی و
عادت نکنی که بلافاصله بیام پیشت.البته خیلی وقته که خودت از
خواب بیدار میشی و تقریبا یک ربع تا نیم ساعت تنها تو تخت با دستات
یا پستونکت یا پتو بازی میکنی و بلند بلند صدا در میاری.
بعد 10 دقیقه دیدم ساکت شدی و پیش خودم فکر کردم خوابیدی و
منم به کارام ادامه دادم.تا 1 ربع بعدش که اومدم تو اتاق و دیدم ملافه
تشک تخت پارکتو کشیدی رو صورتت.
ملافه رو کشیدم کنار لباسات رو عوض کردم و تا خواستم از اتاق برم
بیرون دیدم باز همون کارو تکرار کردی.
این عکس ها هم روایت تصویری از امروز صبح.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی