..

عشق مامان 2 ماهه شد

1391/11/15 1:50
نویسنده : مهسا عیب پوش
426 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم

4 روز پیش یعنی روز ولادت پیامبر(ص), 1 ماهگیتو

تموم کردی و وارد ماه دوم زندگیت شدی.منو

بابایی میخواستیم برات کیک بگیریم و خونه مامان

جون یه تولد 5 نفره بگیریم.عصرش که رفتیم دنبال

کیک کوچیک,دریغ از یه کیک تو قنادی ها.چون تعطیل

بود و هیچ قنادی کیک نداشت.فقط یه قنادی کیک

کوچولو داشت که اونم تازه نبود.آخر سر هم مجبور

شدیم دست از پا درازتر با یه پاکت کیک عسلی برگردیم خونه.

پسر عزیزم روز 4 شنبه و تاریخ 11/11/91

من,بابایی,خاله آرزو و مامان جون بردیمت پیش

دکتر ابراهیم پور تا ختنه بشی.

واااااااای مامانی......

هرچی مامان جون گفت برو بیرون بشین قبول نکردم و

رفتم اتاق معاینه و با اینکه موقع عمل ختنه من

چیزی ندیدم بازم از صدای گریه تو داشتم دیوونه

میشدم و گریه میکردم.بابایی سرمو بغل کرده بود و

با دستاش گوشامو گرفته بود تا صدای گریه ات رو

نشنوم ولی بی فایده بود و تو چند قدم اونطرف تر

 

داشتی گریه میکردی.

داشتم دیوونه میشدم عزیزم.از

شدت گریه لبات سیاه شده بود و چشمات هم باد کرده

بود.شکر خدا که الان حالت بهتره و دیگه درد

نداری. شکر خدا . . .

 

 

امروز 91/11/14

امروز صبح با بابایی رفتیم برای انتخاب واحد

دانشگاه من.کلی معطل شدیم و تا ساعت 2 بعد از

ظهر خونه نیومدیم.حالا بازم خوبه پیش مامان جون

بودی و خیالم راحت بود.

بعد از ظهر هم  رفتیم دکتر برای کنترل ماهیانه شما گل پسرم.

امروز یعنی با سن 34 روزه بودنت وزنت 4770 کیلو بود.ماشالله گل پسرم.

پسرم یواش یواش خنده هات واقعی میشه.طوری زل میزنی تو صورت کسی که داره باهات حرف میزنه و با کنار لبت میخندی.

فندق من  وای که چه شیرینه لبخندای کوچولوی تو.

خدایا ممنونم به خاطر این نعمت خوشگلی که بهمون دادی.

 

یه بغل عکس خوجل

 

 

واااااااااااای.... پس شلوارت کو؟؟؟؟؟

 

چه جدی نگاه میکنی فدات شم

 

بدون شرح های عاشقانه از پسر زیبای روی من

 

این عکس رو مخصوص برای خاله وندا گذاشتم که لخت و پتی ببیندت و عشق کنه.هههههه

 

خدا جونم ممنونم ازت.بخاطر همه چیز.زندگیم . . . همسرم . . . پسرم . . . خانوادم . . .

عاشقتم خدا جون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

bahar
15 بهمن 91 13:26
salam mahsa jan manam az mamanaye nini site hastam, ishala mobarakesh bashe sadra joon , domadesh koni , manam 5 mahe hamelam va ninim pesare , man tabrizam , oromieh leizeri khatne kardi sarda joon ro? hazinash cheqad shod? farghe leizer ba halghe chie golam? mishe age hosele kardi ye tozih bedi ?


دوست جونم من تو ارومیه و در مطب دکتر ابراهیم پور ختنه کردم.170 تومان گرفت و با قیچی و پنس گوشت اضافی رو کشید کنار و با دستگاه الکتروکوتر سوزوند.نه خون اومد و نه پانسمان کرد و نه حلقه گذاشت.فقط گاز وازلین دار گذاشت روش.همین.چهارشنبه ختنه کردیم و امروز که یکشنبه هست حمومش دادیم.فقط روز اول اذیت شد.بعد خوب بود شکرخدا.
انشالله گل پسرت بدنیا اومد تو هم مرد شدنشو ببینی.بووووووس
زهره
16 بهمن 91 11:37
2mahegit mobarak bashe.............


مرسی خاله جون
پويا
17 بهمن 91 1:29
سلام صدرا جون
حالت خوبه رفيق؟
الهي هزار سال عمر با عزت قسمتت شه

34 روزه 4770 كيلو
شايدم 770/4 كيلو
خيلي از ديدن روي ماهت خوشحال شدم



خوب دوست جونم مامانم زیادی شیر میریزه تو حلقم.هههههه
شدم 4 کیلو و 770 گرم.وقتی بدنیا اومدم 3 کیلو و 300 گرم بودم.چاق شدم؟؟؟!!!!
انسیه
20 بهمن 91 3:05
آخی منم سرختنه امیرعلی کلی گریه کردم بچم ولی توماشین بودم ولی دعاهاشوخوندم براش


خیلی سخته عزیزم.من هنوز که هنوزه یاد اون روز میفتم مو به تنم سیخ میشه
وندا
20 بهمن 91 22:18
الهی لخت و پتیتو خاله قربون بوسسسسسسسسسسسسسس مواظب دامادم باش بابا
**ستاره**
21 بهمن 91 2:07
ای جان ننه جان.چه پسر نازی هستی تو جیگر.اون عکس اول که شلوارتو یادت رفته بپوشی داری سوت میزنی آدم دلش میخواد بوس کنه لباتو
مهسا ننه تا میتونی صدرا رو بچلون و بو (بوس نه ها ، بووو)کن


ترس از سوسک شدن چه میکنه با آدم؟!!!!!
فدات عسیسم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به .. می باشد