پایان 9 ماهگی و دندون بی دندون
عشق مامان
شما تو تاریخ 92/7/10 وارد ماه 10 زندگیت شدی. انشالله 100 ساله
بشی فندق مامان.
چند روز قبل برای کنترل های ماهیانه بردمت دکتر.
شکر خدا همه چیز خوب بود.قدت 76 سانتی نتر و وزنت 10 کیلو و 150
گرم بود.
به خانم دکتر گفتم که از غذاهای قاشقی مثل سوپ و پوره و سرلاک
خوشت نمیاد و غذاهای مارو ترجیح میدی. قرار شد برات غذاهای
انگشتی مثل کوکو درست کنم و از غذاهای خودمون هم بدم بخوری.
پسرم به هیچ وجه قطره آهنت رو نمیخوری.تمام روش هارو امتحان
کردم.داخل آبمیوه و یا غذات ریختم.با آب قاطی کردم.تو خواب دادم.در
هر صورت قطره رو تف میکنی بیرون.
به همین خاطر هم مختصرا کم خون بودی.خانم دکتر یه شربت گنده
بکه میوه ای داد که به جای قطره آهعن بدم بخوری که شکر خدا 3
روزه میخوری.البته اگه با آب قاطی کنم و با لیوان بدم میخوری.
درضمن وقتی از بی دندون بودنت نالیدم.خانم دکتر لثه هاتو معاینه کرد
و با خنده گفت هـــــیــــــــچ اثری از دندون نیست.
به قول بابایی اونطور که خانم دکتر گفت هـــــیـــچ , تا 2-3 ماه هم از
دندون خبری نیست.
فدای سرت پسرم.همینجور بی دندون هم قبوله.فقط خواهشا اون
برنج هایی که میچپونی تو دهانت رو با لثه له کن بعدا قورت بده.چون
برنج های درسته روهمونحور تحویل پوشک میدی.
عاشقتم خیلی زیــــــــاد