..

صدرا با عمو فرداد قهر کرده

1392/5/9 12:37
نویسنده : مهسا عیب پوش
360 بازدید
اشتراک گذاری

 

پسرم

دیروز مهمون داشتیم قرار بود عمو فردادینا بیان و من کلی کار و یه

پسر شیطون داشتم که نمیدونستم باید چیکار کنم؟!

دست بابایی درد نکنه که شما رو با کالسکه برد بیرون و حدودا 2

ساعتی بیرون و تو حیاط نگهت داشت.

فقط بعضی وقتا میومد خونه واسه دوپینگ (بستنی و آب و ...) و شما

تو حیاط می موندی.

خلاصه شب که شد و عمو فردادینا اومدن شما حرکتی انجام دادی که

خیلی بعید بود.به عمو فرداد نگاه کردی و لب ورچیدی و گریه کردی.تا

آرومت میکردیم دوباره به عمو فرداد نگاه میکردی و گریه میکردی.

عمو خیلی ناراحت شد و تو رو بغل کرد و بعد کمی بغل و بوس و بازی

گقت مشکل ما با صدرا حل شد.دیگه گریه نمیکنه.

الهی فدات بشم.تو که عمو فرداد رو خیلی دوست داری و چون حداقل

هفته ای یکبار با هم هستیم بهش عادت کردی.اون برای من و بابا وحید

یه دوست نیست.یه برادره.طوریکه مطمئنم شنبه قبل از ما تو

بیمارستانه.هرچند که ما سعی میکنیم راضیش کنیم نیاد.انشالله در

اسرع وقت عکس شما و عمو فرداد رو میزارم تو وبلاگت. عکسایی که

داریم مناسب وبلاگ نیست.

خوشحالم که دیگه گریه نمیکنی با دیدن کسی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

بابای ارشیا
9 مرداد 92 14:28
سلام مهسا خانم بابت لطفی که نسبت به ارشیا و بنده دارید ممنونم. دعا می کنم هرگز و هرگز غبار و غم و درد بر چهره دلتان ننشیند. صدرایتان ؛ امید فردایتان ، بی حزن و درد و ماتم بر شاخسار دل عاشقتان بلبل خوش الحان خوشبختی و سربلندی باشد . دخترم از غدر غداران ناراحت نیستم ولی عشق به فرزنذانم یکطرف و عشق به همه کودکان یک طرف دیگر ماجراست که گاهگاهی دلمو برای حضور تو نی نی تنگ میکنه . بگذار نباشیم تا بعضی راحت به کارشان برسند . بزودی وب سایت ارشیا طراحی میشه و مانند سابق برای روزهای خوب زندگی می نویسم . ممنونم دخترم واقعا ممنونم
مامان ساجده
9 مرداد 92 16:15
عزيزم خصوصي




مرسی عزیزم.الان میبینم


★ خاله مرجان ِایلیا ★
9 مرداد 92 20:06
سلاااااااااااااام!
الهی من قربون تو و این عکسات برم!
فدای این قیافه ی متفکرت!
فدای اون رورئک بازیت!!
پسرقشنگممممممم!
خاله جون از جی اینطور انشگت به دهن موندی؟

مهسا جونم!
خدا بد نده؟چی شه خانمی؟
عمل برای چی؟
منتظرت هستم!بگی بهما!


فدات دوست جونم.تو پ خ های نی نی سایت بهت میگم عزیزم.
ممنون از لطفت
پویا کوچولو
9 مرداد 92 21:16
انسیه مامان امیرعلی
14 مرداد 92 3:17
اخ فدای لب ورچیدنش بشم منننننننن منم این صحنه کوچیکی های امیرعلی توذهنمه همچین خوشکل میشد


انسیه جون خیلی گریه کردنش با مزه میشه اینجوری.هههههه
بابای ارشیا
16 مرداد 92 23:08
دختر عزیزم مهسا خانم
الان تو شهر ما مساجد دارن اغلان عید و با تکبیر میدن پس بزار اولین نفر باشم که عید رو بهتون تبریک می گه . عید رو خدمت خودت و شوهر خوشتیپ و پسرک نازت تبریک میگم و براتون آرزو بهترین ها و بالاترین ها رو دارم


ممنونم از لطف پدر مجازیه عزیزم و خانواده محترمشون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به .. می باشد