این چند روزا ...

خوشگل مامانی...

الهی من فدات بشم که اینقدر شیرینی.

از وقتی وارد 7 ماهگی شدی حس میکنم خیلی رفتارات تغییر

کرده و بزرگتر شدی.

تند تند سینه خیز میری اینور اونور.چند روز پیش زانو بندت رو بستم به

پات تا زانوهات رو فرش مالیده نشه اذیت بشی ولی وقتی تو

آشپزخونه بودم دیدم بابایی در آورده زانوبندت رو.چون هزارماشالله

پاهات تپله و زانو بند اذیتت میکرد و بابایی از دلش نیومده بود اذیت

بشی.

خوشگلم خیلی شیطون شدی.بغل نمیمونی.تو روروئک نمیشینی.تو

کریر نمیشینی.دوست داری ولت کنیم زمین باشی.اونم ایستاده نه

خوابیده.وقتی از دستات میگیریم تا سرپا واستی همچین ذوق میکنی

که دلم آب میشه واست.

برخلاف دفعه اول که سوپ خوردنت ماجرا شده بود.1-2 بار سوپتو

کانل خوردی ولی الان 2 روزی میشه که باز نمیخوری سوپت رو.لباتو

کیپ میبندی به هم و سرتو تکون میدی اینور اونور که نتونم قاشق رو

بزارم دهنت.

وقتی با قاشق صدا در میارم دوست داری.عین قطار دودو کیش کیش

میکنم و تو میخندی ولی تا میبینی قاشق اومد نزدیک دهانت,لباتو

میچسبونی به هم.

منم هر روز برای همون روز درست میکنم سوپت رو که تازه باشه

وقتی هم که نمیخوری با ناراحتی میریزمش بیرون.

هم واسه اینکه نعمت خدا میره آشغالی ناراحت میشم و هم واسه غذا

نخوردن تو گل پسرم.

در عوض عاشق آبمیوه هستی.

بر اساس برنامه ای که خانم دکتر گفت 3 روز به 3 روز نوع آبمیوه ات رو

عوض میکنم.3 روز آب سیب بود و امروز و فردا و پس فردا آب انگور و .... به ترتیب آب طالب و آب هویج و...

صدرای من , ماه قبل سرلاک شیرو برنج رو خیلی خوب میخوردی ولی

این ماه که سرلاک گندم و میوه داری.فقط 1-2 بار خوردی.تا به زبونت

میخوره رو ترش میکنی که خوشت نیومده.

نمیدونم چرا اینجور بدخوراک شدی.در عوض سیب زمینی له شده رو

خوب میخوری.فکر کنم غذاهای جامد مانند رو ترجیح میدی به سوپ و

سرلاک و ...

مامانی  خواهشا درمورد خوردن غذا وسواس به خرج نده و همه چی

بخور.

عاشقتم عسلم