پسرم چای خور شده
ناز پسرم...
چند روز قبل مامان جون خونه ما بود و داشت چایی میخورد که شما
یهویی هجوم بردی به لیوان چایی و دهانت رو باز کردی که یعنی چای
میخوای.مامان جونم که قربونش برم خیلی دل رحمه.زود کمی چای
بهت داده.ولی تا لیوان رو کشید کنار گریه کردی و باز هم خواستی.
چند تا عکس از اون لحظه ها که من و بابایی و مامان جون از خنده غش
کرده بودیم میزارم تا خودت بقیه شو حدس بزنی.
صدرای من خسته از جنگ با لیوان چای
نوش جونت گل پسرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی