مامانی از صدرا می ترسه
صدرای من
اگه یادت باشه از وقتی 4-5 ماهه بودی علاقه زیادی به لپ تاپ
داشتی. جتی 1 بار هم به صورت اساسی لپ تاپ رو مورد عنایت قرار
داده بودی.
الان که بزرگ تر شدی این علاقه بدتر و بیشتر شده.طوریکه لپ تاپ رو
مثل یه گنج ازت پنهان میکنم.
شبا که شما خوابیدی گاهی میام سراغ لپ تاپ تا مشغول اینترنت
شم.فقط کافیه شما از زیر چشم نور لپ تاپ رو ببینی.همچین با خنده
میای سمت من که انگار مچ گیری کردی.
وقتی لپ تاپ رو جلو دستت میزارم اول 1-2 دقیقه تمام دکمه ها رو
میزنی.بعد لپ تاپ بدبخت رو هی باز و بسته میکنی و میندازی این
طرف و اون طرف. اگر هم بخوام از دستت بگیرم داد میزنی و گریه میکنی.
خلاصه بدجور دوست داری لپ تاپ رو.و این رفتار باعث میشه که من
کمتر وبلاگت رو بنویسم.چون وقتی بیداری نمیشه لپ تاپ رو باز کرد.
وقتی هم خوابی کلی کار دارم که باید انجام بدم.
وروجکی بخدا..... وروجک